سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که ساعتی بر خواری فراگرفتن شکیبایی نورزد، همواره در خوارینادانی باقی بماند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

گوشه ای دنج برای من


انگار مادر همسر فهمیده من ناراحت شدم ! 

عجیبه ! 

بعد از مدتها دارن منو میبینن ! 

نمیگم خدای نکرده از بدجنسیه ، ولی خب بخاطر روحیاتشون که کاری به کسی نداشتن و کار خودشونو میکردن ، من زیاد تو این خانواده دیده نمی‌شدم ، احساساتم مهم نبود ، تصمیمات و خواسته هام جدی گرفته نمیشد . 

از یه زمانی هم که دیده شدم بیشتر بخاطر این بود که ترس از دست دادن همسرو داشتن ، حسی که هیچوقت دوست نداشتم ولی ناچار بودم بپذیرم ، چون با روحیه صفر و صدی مواجه بودم و کاری از دستم برنمیومد .

امروز اما مادرهمسر جور دیگه ای با همسر حرف زده بوده و پرسیده بوده که « ساره ناراحت نشده از حرفامون ؟! »

بنی چیزی گفته که هیچوقت نمی‌گفت .. !!! 

اونم وقتی که من عکس العمل خاصی جلوشون نشون نداده بودم و بیشتر سکوت کرده بودم !! 

قبلاً حتی اگه ناراحتیمو هم میدید ، به روی خودش نمیاورد ،  اگه مستقیمم راجع بهش حرفی هم زده میشد ، بازم اهمیتی نمی‌داد و کار خودشو میکرد . 

خلاصه نمی‌دونم تاثیر چی هست که اینجوری تغییر کردن ، ولی هرچی هست امیدوارم خیر باشه واقعا ..‌‌

آهان راستی جالب این جاست که همسر هم نگفته نه ..

گفته ببین ساره ناراحتم نباشه من خودم میشم ! چون دیگه خودمم نمیخوام برگردم اونجا !

هم این بچه ها با هم نمیسازن و من حوصله این چیزا رو ندارم و هم خودم دیگه اون محله رو دوست ندارم . 

در مورد فروش خونه هم حرف زده ولی باز مادرش مقاومت کرده .. 

خب .. 

برای من همینم خوبه ، بهرحال همسر داره یه کارایی می‌کنه و به قولی ظاهراً عقب نشینی نکرده .‌‌

توکل به خدا 

 

 

 

 

 



ساره ::: سه شنبه 02/4/6::: ساعت 2:18 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 46
کل بازدید :22274
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
ساره
اینجا .. این گوشه .. منم و دلم .. اگه چند ماه از تاریخ آخرین پستم گذشت و بروز نشدم دیگه ، حلالم کنین .
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<